امروزه با توجه به تغییر رویکرد در زمینه های مختلف و از طرفی استفاده مکرر افراد و اقشار جامعه از ، رایانه ، گوشی همراه ، اینترنت ، دستگاه های دیجیتال و…. ، نحوه مدیریت کسب و کار ها و همچنین تعامل با منابع انسانی نیز تغییر نموده است ، در جهان پیچیده و پر از چالشِ حال حاضر ، مهارتهایی برای مدیران ضروری و پر اهمیت است،از این رو ، با توجه به افزایش استفاده از گروههای کاری و استفاده از آنها در انجام بسیاری از فعالیت های مدیریتی و نیاز شدید به خلاقیت برای رقابت در بازارهای جهانی،تعارضات نیز افزایش پیدا کرده اند .حال با احتمام به تمامی این موارد و وجود حساسیت ها ، در چنین جهانی توانایی مدیران برای برنامه ریزی و سازماندهی ، هدایت و کنترل به طور قابل توجهی به مخاطره افتاده است ،پس در جهت جلوگیری از انجام فعالیت های متعامد و هدایت گروهها به سمت اهداف سازمان که منجر به کسب و کاری پویا و پرتوان می شود ، مهارتهای رفتاری خاص مدیران جهت هماهنگی و جلوگیری از تعارضات ضروری به نظر میرسد .
علوم جدیدی برای مهارتهای مدیریتی به کمک صاحبین کسب و کار آمده است ،یعنی مجموعه مهارتهایی که مدیران را قادر میسازد،نه تنها تعارض را از دیدگاه جدید بنگرند ، بلکه به شیوه ای جدید به تعارض پاسخ دهند . این مهارتها نه تنها فقط به این دلیل که منتج از اصول اصلی علوم جدید هستند ،بلکه به این علت که نیازمند یک حلقه قوی از دانش در مدیریت جدید هستند ، دارای ارزش و اهمیت زیادی می باشند. این توانایی ها قصد جایگزینی مهارتهای مدیریت سنتی را ندارند ، بلکه آنها را تکمیل میکنند . اینگونه مهارتها ،مدیران را با دیدگاهی کاملا متفکر و عقلی برای اداره افراد و تعارض روبرو میکنند .
اگر بخواهیم این مهارت ها را نام ببریم ، میتوانیم اینگونه بیان کنیم :
1) خوب دیدن: توانایی برای دیدن هدفمند. مهارت دیدن مدیران را قادر میسازد تا بصورت آگاهانه مقاصد و نیت های خود را بررسی و انتخاب کنند. 2) تفکر درست : توانایی فکر کردن به شیوه متناقض 3) احساس مناسب : توانایی احساس زنده و حيات بخش . تسلط بر این مهارت مديران را قادر می سازد ،که احساس درونی خوبی داشته باشند ، بدون توجه به آنچه که در بیرون رخ می دهد. 4) دانستن و شناخت عالی : توانایی برای دانستن به شیوه خلاقانه و شهودی.مدیران موفق پس از تسلط بر این مهارت، برای چالشهای سخت و مشکل خود ، راه حلهای بسیار خلاق را کشف می کنند . 5) عمل کردن : توانایی عمل کردن به روش کاملا مسئولانه و تعهد پذیر. باید در نظر گرفت که هر عمل مدیر ، کل سیستم را تحت تاثیر قرار می دهد. 6) اعتماد: توانایی اعتماد به فرایند زندگی 7) حضور مداوم: توانایی برای برقراري ارتباط مستمر . یعنی توانایی برای مرتبط شدن مدیران با مجموعه های دیگر و کارکنان خود،به طریقی که فرد بتواند جهان را از طریق چشمان ديگري ببیند.